این مقاله ترجمهای از مقاله Exploring the legal Issues of Block chain نوشته Nathan Fulmer است که در مجله حقوقی دانشگاه اکرون Akron از ایالت اوهایو ایالاتمتحده امریکا در ژانویه 2019 چاپ شده است.
چکیده
یک دهه پیش، فناوری «بلاکچین»، اولین محصول اصلی خود را با معرفی بیتکوین ـ ارز دیجیتالی که آوازه زیادی در بخش مالی کسب نموده است ـ ایجاد کرد. ««بلاکچین»»، روش بسیار سادۀ ثبت ایمن و قابل اعتماد دادههاست که به این فناوری قدرت انشعاب چندگانه در صنایع را میدهد. ارزهای دیجیتال و قراردادهای هوشمند از کاربردهای بسیار رایج ««بلاکچین»» هستند، اما میتوان آن را با روشهای مختلف اجرا کرد.
این مقاله، ویژگیهای اصلی و سازوکار «بلاکچین» که به کاربردهای رایج آن مثل ارزهای دیجیتال و قراردادهای هوشمند و همچنین سایر کاربردهای معاملاتی آن میپردازد، بررسی میکند. نویسنده، چند مسئله حقوقی برخاسته از کاربرد «بلاکچین» را بیان میکند و توجه ویژهای به بحث مالیاتی معاملات رمزنگاری، چالشهای حقوقی قرارداد در قراردادهای هوشمند و نقش «بلاکچین» به عنوان خراب کننده و نابودکننده برخی صنایع داشته است.
مقدمه
تکنولوژی با سرعت زیادی پیشرفت میکند. ایدههای آیندهنگرانۀ خودروهای بدون سرنشین و سفرهای فضایی تجاری (و نه علمی) به واقعیت نزدیکتر و نزدیکتر شدهاند. کمی بیش از 40 سال پیش، اولین پیشنویس سند اینترنت، در یک کنفرانس بینالمللی معرفی شد اما تا دهه 1990 برای عموم قابل دسترس نبود از آن زمان، اینترنت، تقریباً در هر صنعتی نفوذ کرده است و ارتباطات کسبوکار و زندگی روزمره را متحول کرده است.
مردم عادی میتوانند از اینترنت برای ارتباط فوری با دیگران در سراسر جهان استفاده کنند و ایدههای خود را با هرکسی که به اینترنت دسترسی دارد به اشتراک بگذارند، حرف آخر اینکه، اینترنت تبدیل به یک تکنولوژی اساسی شده است که رشد اقتصادی گستردهای را رقم زده و نحوه تعامل مردم و کسبوکارها را شکل داده است. در حال حاضر، یک تکنولوژی مخرب جدید در حال ظهور است که میتواند تأثیر مشابهی در مقیاس بزرگ داشته باشد. علاقهمندان به فناوری، در حال تبلیغ قدرت «بلاکچین» هستند. اختراع جدیدی که میتواند مانند اینترنت، یک انقلاب عظیم صنعتی را به دنبال داشته باشد.
«بلاکچین» فناوری است که پایه و اساس بیتکوین را تشکیل میدهد، ارز رمزنگاری که آوازهی زیادی در بخش مالی در دهه گذشته ایجاد کرده است. بیتکوین از زمان معرفی آن تاکنون رشد بسیاری داشته است؛ افزایش قیمت و ایجاد پوشش رسانهای عظیم، اما بیشتر ارزش بیتکوین در فناوریای که آن را هدایت میکند، یعنی بلاکچین نهفته است. در سال 2017 بیش از 4 میلیارد دلار در صندوقهای خصوصی در «بلاکچین» سرمایهگذاری شد و بیش از 500/2 اختراع مربوط به بلاکچین ثبت شدند. سرمایهگذاریها در سال 2018 از سطح سال 2017 پیشی گرفته است. بنابراین «بلاکچین» دقیقاً چه چیزی است و چگونه انقلابی تلقی میشود؟
اولین بار، دو نفر از محققان ارتباطات از راه دور در سال 1991، تلاش کردند تعریف مطلوبی از پلتفرم «بلاکچین» ارائه دهند: «یک نیاز به تصدیق تاریخ ایجاد سند یا آخرین باری که اصلاح شده است» مانند وقتی که یک مخترع ایده قابل ثبت را مکتوب میکند. آنها ایدههای خود را که دارای مهر زمان است با ورودیهای روزانه در دفترچه آزمایشگاه مقایسه کردند. یک دفترچه پر که به صورت متوالی تاریخدار شده است را به سختی میتوان بدون شناسایی تغییرداد و این کار حتی سختتر هم میشود در آن مشکل و اگر هر صفحه مهر شده و رسماً تأیید شود، حتی سختتر میشود. هر حذف یا تغییر صفحه، مشخص خواهد بود.
از آن پس هدف، اعمال این مفهوم در اسناد دیجیتال بود که به طور معمول و بدون اینکه اثری باقی بگذارند، قابل تغییر هستند. برای تحقق این هدف، آنها یک روش محاسباتی را معرفی کردند (که بعداً شرح داده خواهد شد) برای اطمینان از اینکه مهرهای زمانی:
- آشکار هستند
- نمیتوان آنها را جعل کرد
این روش مهر زمان، زمینه را برای پلتفرم نقدی بیتکوین دیجیتال فراهم میکند. بیتکوین در سال 2008 در یک کاغذ سفید که با نام مستعار ساتوشی ناماکاتو نوشته شده بود، معرفی شد. بیتکوین به عنوان یک شبکه الکترونیکی پول نقد همتا به همتا توصیف شده است، بیتکوین «اجازه میدهد تا پرداختهای آنلاین به طور مستقیم از یک شخص به شخص دیگر ارسال شود، بدون اینکه از طریق یک موسسه مالی باشد».
اساساً، بیتکوین تلاشی است برای به وجود آوردن تعادل معاملات پول نقد فیزیکی بدون اینکه به شخص ثالث مورد اطمینان، همانند بانک، برای تأیید تراکنش نیاز داشته باشیم. در عوض، اعتماد، از طریق انتشار مستقل تراکنش تأییدشده در یک دفترکلی عمومی ایجاد میشود. هر کاربر میتواند دفترکل عمومی را مشاهده کند و درستی آن را احراز کند. به جای یک واسطه مرکزی برای مشروعیت بخشیدن و ساختاربندی تراکنشها، تعداد زیادی از کاربران شبکه به صورت مستقل، اعتبار تراکنش را تأیید میکنند. پس از تأیید، معاملات در یک «بلوک» گروهبندی میشوند. سپس «بلوک» به صورت رمزنگاریشده با بلوک قبلی مرتبط شده و رکوردی دائمی ایجاد میکند که در شبکه منتشر میشود. معاملات فقط در صورتی به سابقه اضافه میشوند که کل شبکه با اعتبار آن موافقت و تأیید کند که تراکنش معتبر است.
در نگاهی عمیقتر، بلاکچین فقط یک محصول حسابداری پیشرفته است که داده را به صورت امن و قابل اعتماد در شبکه ذخیره میکند. این کارکرد ساده است که چرایی حضور همهجانبه و همیشگی «بلاکچین» را حکایت میکند. فناوری «بلاکچین» فراتر از بیتکوین و سایر رمزارزها گسترش یافته است. «ویتالیک بوترین» یک برنامهنویس و پیشگام در حوزۀ «بلاکچین»، قابلیتهای بیتکوین «بلاکچین» را با ایجاد «اتریوم» توسعه داد، یک پلتفرم «بلاکچین» که قابلیت قراردادهای هوشمند را به بستر بیتکوین اضافه نموده است.
قراردادهای هوشمند توافقنامههای خود اجرایی هستند که در «بلاکچین» کدگذاری میشوند. توافقنامهها به صورت رمزنگاریشده، به همان روشی که کاربران، بیتکوین را ردوبدل میکنند، امضا شده است. فقط به جای صرف توافق برای مبادله بیتکوین، کاربران میتوانند به بیش از آن توافق کنند. قراردادها، هوشمند هستند زیرا توانایی اجرا کردن تعهدات را بدون دخالت شخصی ثالث دارند. قراردادهای هوشمند، از بیتکوین پیشی گرفتهاند زیرا آنها «دفترکل راکد را دریافت کرده و آن را به یک سیستم پویا تبدیل میکنند که با منطق تجاری توافقات قراردادی قابلیت اجرا داشته باشد».
قراردادهای هوشمند میتوانند کاربردهای گستردهای داشته باشد که ناگزیر برخی پرسشهای حقوقی را نیز مطرح میکنند. «جی پی مورگان» غول مالی، یک برنامه آزمایشی «بلاکچین» مبتنی بر «اتریوم» برای معاملات بینالمللی مشخصی اجرا کرده است. علاوه بر این، بیش از سیصد شرکت در حال همکاری با یکدیگر برای طراحی و بهکارگیری فناوری دفترکل توزیعشده در بازارهای مالی جهانی هستند که میتواند پیامدهای اقتصادی زیادی داشته باشد. مدافعان «بلاکچین» مدعی توانایی ایجاد صنایع جدید توسط ««بلاکچین»» در صنعت بانکداری هستند که شامل بیش از 8/16 تریلیون دارایی است. برنامههای «بلاکچین» در حال حاضر شروع به نفوذ در صنعت کرده و واکنشهای قانونگذاری را برانگیخته است.
ایالتهای اوهایو، نوادا، آریزونا و دلاور (در آمریکا)، همگی با تصویب برخی اشکال (متفاوت) قانون، «بلاکچین» را به رسمیت شناختهاند. هدف از تصویب این قوانین، ترغیب سرمایهگذاری در حوزۀ «بلاکچین» است که به طور معمول، با محدود کردن و کم کردن مالیاتها و هزینههایی تحقق مییابد که به طور قانونی میتواند بر آنها اعمال شود. این فناوری، پتانسیل ایجاد اختلال در تجارت و کل صنعت را دارد، بنابراین مقررات قانونی باید همزمان با پیشرفت در اجرایی شدن «بلاکچین»، با آن سازگار شود.
این مقاله به دنبال آگاهیرسانی به خوانندگان در خصوص ساختار و کاربرد «بلاکچین» است تا بتوانند مسائل حقوقی احتمالی را پیشبینی کرده و چشمانداز حقوقی فعلی را مشخص کنند. به منظور پیشبینی بهتر مسائل حقوقی و نتایج آنها، درک ساختار «بلاکچین» و ویژگیهای اصلی آن حائز اهمیت است.
بخش اول به فهم فناوری «بلاکچین» اختصاص دارد که میتواند با مقایسه و همانندسازی با بیتکوین توضیح داده شود، زیرا «بلاکچین» در حقیقت، برای پشتیبانی از آن (بیتکوین) ایجاد شده است. بعد از اینکه به درک و آگاهی اولیهای از بلاکچین رسیدیم، این مقاله به مسائل حقوقی ناشی از استفاده از کاربردهای عمومی و مشترک «بلاکچین» شامل رمزارزها، قراردادهای هوشمند و ذخیرهسازی داده پرداخته و توضیح داده خواهد شد که چگونهاین عملکرد سبب ایجاد اختلالاتی در حوزۀ صنعت خواهد شد.
بخش دوم به دو زیرمجموعه تقسیم میشود: قسمت الف ساختار «بلاکچین» را با توصیف سه ویژگی اصلی آن بیان میدارد. یک تراکنش بیتکوین نشان میدهد که چگونهاین عناصر در شکل دادن به «بلاکچین» با هم جور میشوند. قسمت ب بیانگر این است که چگونه بلاکچین به شایعترین شکل ممکن مورد استفاده قرار میگیرد و اینکه چرا وکلا میباید نگاهی به این فناوری داشته باشند. بخش سوم به مسائل حقوقی و سؤالاتی اختصاص دارد که در رابطه، با برخی از رایجترین کاربردهای «بلاکچین» مطرح میشود نظیر مالیات و مسائل مرتبط با مقررات گذاری پیرامون رمزارزها، مسائل حقوقی قراردادی که از فناوری قرارداد هوشمند ناشی میشود و مسائل بیشتر در خصوص استفاده از «بلاکچین» فراتر از رمزارزها و قرارداد؛ مانند ثبت و ضبط انتقال مالکیت… بخش چهارم و بخش پنجم پیامدهای حقوقی مسائل مطرحشده در بخش سوم را تحلیل خواهد کرد و نقش «بلاکچین» را به عنوان جایگزین واسطه توضیح میدهد. بخش ششم به طور مختصر، به برخی از محدودیتهای «بلاکچین» اشاره میکند و بخش هفتم خلاصهای از مسائل ارائهشده را بیان میکند.
ساختار بلاکچین و نمونهای از یک معامله مبتنی بر بلاکچین
ساختار بلاکچین
بلاکچین برای تحقق عملکرد خود بر سه عامل اصلی تکیه میکند:
- عدم تمرکز (Decentralization)،
- اجماع و توافق همگانی در مورد اثبات کار(Proof consenus) ،
- و تغییرناپذیری عملی (Practical immutability).
ترکیب این سه ویژگی یک راهحل منحصربهفرد برای هر تراکنش دیجیتال ایجاد میکند که به واسطه آن نیاز به یک واسطه برای مشروعیت بخشیدن به تراکنش از بین میرود و شبکهای از استفادهکنندگان از دفترکل توزیعشده نگهداری کرده و آن را رصد میکنند. دفترکل در شبکهای از کامپیوترها پخش میشود و نیاز به یک واسطه مرکزی را از بین میبرد.
برای کمک به بلاکچین برای حفظ سابقه دقیقتراکنشها، بلاکچین گروهی از کاربران را در شبکه برای تأیید تراکنشهای معتبر تشویق میکند. پس از تأیید، تراکنش در بلوک موجود است و به صورت رمزنگاریشده (بعداً در این خصوص به تفصیل توضیح داده میشود) به تراکنش قبلی مرتبط میشود که بعداً به صورت نامحدود به تراکنشهای قبلی پیوند مییابد. این پیوند رمزنگاری جعل در تراکنش را تقریباً غیرممکن میکند (یا حداقل در حد بالایی غیرعملی میکند) زیرا برای این کار همه تراکنشهای قبلی باید تغییر کند.
بحث در مورد مکانیزم این فرایند برای درک و پیشبینی مسائل حقوقی که از عملکرد بلاکچین به وجود میآید، بسیار مهم است.
1- عدم تمرکز
رمزارزها در حال حاضر رایجترین کاربرد بلاکچین است، بنابراین مکانیزم و ساختار بلاکچین، با استفاده از قیاس با رمزارزها به راحتی توضیح داده میشود. بلاکچین برای کار به شبکه همتا به همتای کامپیوتر متکی است. هر رایانه در شبکه، «گره» نامیده میشود و هر گره به یک کاربر پاسخ میدهد و هر کاربر دارای یک کلید عمومی (آدرس کاربر به صورت ناشناس در دفترکل نمایش داده میشود)، یک کلید خصوصی (کلمه عبوری که برای اجازه تراکنش استفاده میشود) و یک رمز است (که معمولاً به صورت رمزنگاری شده است اما میتواند هر شکلی از دادهها باشد).
تا زمانی که کاربران کلید عمومی، کلید خصوصی و رمز داشته باشند، میتوانند به صورت آزادانه و امن با یکدیگر دادوستد کنند. این روند کاملاً واضح است. فرض کنید «آنا» میخواهد یک رمز برای بیل ارسال کند، آنا وارد شبکه میشود و کلید عمومی بیل را به عنوان گیرنده رمز وارد میکند و بعد تراکنش را با وارد کردن کلید خصوصی خود انجام میدهد (مشابه اجازه دادن به تراکنش کارت اعتباری با امضاء) اما هنوز تراکنش کامل نیست. بعد از اینکه آنا کلید خصوصی خود را وارد کرد، تراکنش در کل شبکه پخش میشود و گروه مشخصی از کاربران برای تأیید این تراکنشها رقابت میکنند تا بتوانند به دفترکل عمومی اضافه شوند.
این گروه از کاربران، از قدرت پردازش رایانه خود برای حل مشکلات پیچیدهای که مؤید جنبههای مشخصی از تراکنشها است، استفاده میکنند. کاربران باید تأیید کنند که «آنا» نشانههای ورود(Token) کافی در اختیار دارد و کلید خصوصی وی با کلید عمومی او مطابقت دارد و «بیل» مایل است مبلغ را بپردازد. تمرکززدایی، «بلاکچین» را منصفانه و مطمئن میکند. به جای یک مرجع مرکزی که دادهها را در مکان واحد نگه میدارد، کپیهای دادههای «بلاکچین» در گرههایی در کل شبکه ذخیره میشوند. از این رو، ریسک کمتری برای تغییر یا از بین رفتن اطلاعات وجود دارد. به علاوه چون چندین نسخه بر روی شبکه توزیع میشود، تغییر دادهها دشوار است زیرا یک هکر مجبور است همه نسخهها را تغییر دهد. این امر به دلیل پروتکلهای جمعی پیچیده و عملکرد رمزنگاری امنیتی که بعداً مورد بحث قرار میگیرد، غیرعملی میشود. در اصل، هنگامی که کاربران از طریق یک اجماع و توافقی که در شبکه حاصل میشود، در مورد وضعیت حاکم بر دفترکل به توافق برسند، این اطمینان حاصل میشود که تنها تراکنشهای معتبر به دفترکل اضافه خواهد شد.
2- حصول اجماع و گواهی اثبات کار از طریق شبکه
هنگامی که تراکنش انجام شد، برای همه گروهها در شبکه منتشر میشود، زیرمجموعهای از کاربران که به آنها استخراجکننده میگویند، برای تأیید تراکنشها رقابت میکنند. استخراجکنندگان، با ارائه قدرت پردازش کامپیوترهای خود برای حل مشکلات رمزنگاریشده که تأییدکنندۀ اعتبار تراکنش هستند، رقابت میکنند؛ اما چرا پول و انرژی خود را برای کمک به کار بلاکچین صرف میکنند؟
برای ایجاد مشوقها، چنانچه استخراجکنندگان جزو اولین کسانی باشند که تراکنش را تأیید میکنند، میزان مشخصی از رمز «بلاکچین» را به عنوان پاداش دریافت میکنند. اگرچه، «بلاکچین» فقط به استخراجکنندگانی مشوق ارائه میدهد که بلوکهای قانونی به زنجیره اضافه کرده باشند. کاربران میتوانند اعتماد داشته باشند که هر تراکنش معتبر است، زیرا مسائلی که استخراجکنندگان حل میکنند، به حدی دشوار است که دستکاری را غیرعملی یا غیرممکن میسازد. این ویژگی از طریق مفهوم «گواهی اثبات کار» امکانپذیر است.
«گواهی اثبات کار» به راهحلهای محاسبات پیچیدهای اشاره دارد که رایانۀ استخراجکنندگان آن را ارائه میکند تا به تراکنش اعتبار بدهد. این روند به ارزهای رمزنگاریشده این اجازه را میدهد که اعتماد را بین کاربرانی که یکدیگر را نمیشناسند که گاهی آن را «اعتماد به واسطه بینیازی از اعتماد» مینامند، ایجاد کند. به جای اتکا به یک واسطه مرکزی معتبر، به کد زیربنایی بلاکچین در شکل مسائل رمزنگاری اعتماد میشود. سطح بالایی از قدرت محاسباتی بالا (و گرانقیمت) برای حل این مسائل لازم است و همین مسئله کاربران را از تأیید تراکنشهای متقلبانه بازمیدارد. این مسئله که «هش» یا درهم سازی عملکردها نام دارد، نقش مهمی در ایمن کردن «بلاکچین» و تضمین اعتبار آن بازی میکند.
عمل هش یا درهم سازی فقط در پی آزمون و خطاهای مکرر انجام میشود. با این حال هر تلاش برای حل هش یا درهم سازی، یک راهحل محتملتر برای تلاش بعدی را ایجاد نخواهد کرد. در بیتکوین «بلاکچین»: هش به شکلی طراحی شده است که برطرف کردن عملکرد حدود 10 دقیقه طول میکشد، این بدین معناست که بلوک جدید تراکنشها هر ده دقیقه به زنجیره اضافه میشود. هنگامی که استخراجکنندهای راهحل هش را پیدا میکنند، آن راهحل نمیتواند معکوس شود.
با این حال، راهحل از لحاظ محاسباتی ساده است، بنابراین همه گرهها میتوانند موافقت کنند که گواه اثبات کار معتبر است، اگر یک گره، ناخواسته بخواهد تراکنشی نامعتبر را تأیید بکند، مانند انتقال سکههایی که درواقع در تصرف کاربر نیست، آن کاربر باید بیش از 50 درصد از کل قدرت پردازش رایانه در شبکه را کنترل کند. برای کاربر یا گروهی از کاربران، داشتن بیش از نیمی از قدرت پردازش در شبکه به دلیل دشواری گواه اثبات کار، غیرممکن است.
وقتی تراکنشی جدید تأیید میشود و در یک بلوک جای میگیرد، این بلوک حاوی یک مهر زمانی و یک شناسه منحصربهفرد است (هش) این هش یا درهم سازی شامل ارجاع به بلوک قبلی روی «بلاکچین» است به طوری که هر بلوک به هر یک از تراکنشهای قبلی مرتبط است. جعل تراکنش (یا تغییر بلوک) برای تغییر هر یک از بلوکها نیاز به گرهی دارد تا بلوک قبلی آن را هم تغییر دهد و اجرای آن بسیار دشوار است. بنابراین یک سابقه دائمی و برگشتناپذیر از تراکنشها، در همه گرههای شبکه موجود است.
3- ثبت و ضبط تغییرناپذیر
تغییرناپذیری، یا مقاومت شدید در برابر دستکاری شدن نسبت به ارزهای رمزنگاریشده و دیگر برنامههای «بلاکچین» ارزش ذاتی آنها را نشان میدهد زیرا بیشتر کسبوکارها و صنایع به سوابق دقیق بدون دستکاری متکی هستند. قدرت ایجاد اطمینان و ثبات در ثبت و ضبط، تقریباً از لحاظ نظری تغییراتی را در سیستم اجتماعی ما به وجود میآورد، همانطور که معمولاً به راههای قابل اعتماد و مطمئن تکیه شده و امور از این طریق انجام میشود.
«بلاکچین» این توانایی را دارد که حقیقت را در سطح جهانی و بدون وجود یک مرکز رسمی اعلام کند، بدون توجه به آنچه هر شخص دیگری برای تغییر این حقیقت انجام میدهد. به این معنا که میتوان به کاربران اطمینان داد که در این بستر برای آنها ثبت و ضبط دقیق وجود دارد که در معرض نفوذ و دخالت مراکز رسمی یا متجاوزان خارجی نیست. سایر ویژگیهای «بلاکچین» میتواند مورد چالش قرار گرفته یا تغییر یابند اما «تغییرناپذیری» اینطور نیست.
با این حال، برخی محققان در مورد اینکه آیا ویژگی «غیرقابل تغییر بودن» دقیقاً منعکسکنندۀ ماهیت «بلاکچین» است یا خیر، اختلاف دارند. تعریف مفهوم «تغییرناپذیری» در آنچه مربوط به «بلاکچین» است، به اصطلاح «غیرقابل تغییر» نزدیکتر است. فرض کنید یک کاربر بیشتر از 50 درصد قدرت پردازش شبکه را در اختیار دارد و یک تراکنش نامعتبر را تأیید کند از آنجا که تراکنش با همه تراکنشهای قبلی مطابقت نخواهد داشت، یک زنجیره جدید از زنجیره معتبر قبلی منتج میشود. در حالت ایدهآل، کاربران زنجیره جدید را نادیده گرفته و به اضافه کردن تراکنشهای معتبر به «بلاکچین» اصلی ادامه میدهند با این حال این انشعاب (ایجاد یک زنجیره جدید) میتواند موجب ایجاد سردرگمی شود، زیرا کاربران بلوکها را به دو زنجیره مجزا که هریک دارای تاریخچه تراکنشهای خاص است، اضافه میکنند.
هم بیتکوین و هم «اتریوم» با انشعابهایی در «بلاکچین» خود مواجهه میشوند، به همین خاطر، برخی معتقدند که اصطلاح «تغییرناپذیری» ممکن است نیاز به تعریف جدید یا اصطلاح جایگزین دقیقتر داشته باشد. حداقل، میتوان تغییرناپذیری را به عنوان «بسیار دشوار برای تغییر» توصیف کرد که در مقابل «دائماً غیرقابل تغییر» قرار میگیرد.
در صورت حصول انشعاب، «بلاکچین» به بازار آزاد متکی است، برای شناسایی و احراز اینکه چرا انشعاب صورت گرفته و تصمیمگیری در مورد اینکه آیا بلوکهای تراکنش به زنجیره جدید انشعابی یا زنجیره قدیمی اضافه شود، یا خیر؟
بحث مفصلتر در خصوص انشعاب بلاکچین فراتر از موضوع این مقاله است، با این وجود، تشخیص این موارد که ممکن است اتفاق بیافتد و نشاندهندۀ انتقال یا تغییر در پروتکل «بلاکچین» و سابقه تراکنش است، حائز اهمیت است. تغییرناپذیری سابقه تراکنشها، هسته اصلی تکنولوژی «بلاکچین» است و مفاهیم و بحثهای قبلی باهم کار میکنند برای اینکه بستری هموار و بدون اصطکاک برای تراکنشها تشکیل دهند.
4- قرار دادن همه آنها با هم ـ تشریح یک بیتکوین
الف ـ تشریح بیتکوین
یک تراکنش ساده بیتکوین متشکل از اوصاف و مشخصات قبلی است و آنها را به خوبی نشان میدهد. به یاد داشته باشید که وقتی آنا میخواست بیتکوین را به «بیل» ارسال کند. آنا کلید عمومی بیل و مبلغ بیتکوین را وارد کرده و تراکنش را با کلید خصوصی خود امضا میکرد. تراکنش سپس برای تمام گرههای شبکه پخش میشود سپس استخراجکنندگانی که زیرمجموعهای از این گرهها هستند برای تأیید تراکنش رقابت میکنند. استخراجکنندگان کارکرد هش رمزنگاری را حل میکنند و بدینوسیله گواهی و تأیید میشود که اطلاعات موجود در تراکنش صحیح و معتبر است.
وقتی مسئله حل و اطلاعات تأیید شد، مجموع تراکنشهای تأییدشده که در بلوک هستند، تأیید شده و در «بلاکچین» اضافه میشوند. هر بلوک شامل یک مجموعه تراکنشهای معتبر و پیوندی به کلیه تراکنشهای قبلی است که تضمینکنندۀ صحت دفترکل است.
کاربران میتوانند به صحت دفترکل اعتماد کنند. زیرا گرهها میتوانند به صورت مستقل تمام تراکنشهایی که از طریق گواهی اثبات کار صورت گرفته باشد را تأیید کنند. بیتکوین به صورت فیزیکی منتقل نمیشود، اما دفترکلی که شامل گردش مالی همه کاربران میشود، در رایانۀ هر گره قرار میگیرد. از آنجا که دفترکل بدون (بدون در اختیار داشتن) 51 درصد از قدرت پردازش شبکه غیرقابل تغییر است، هر کاربر میتواند مطمئن باشد دفترکل و محاسبات آن صحیح است.
ب ـ کاربرد بلاکچین
برنامه «بلاکچین»، یک تکنولوژی مبنایی محسوب میشود که این قابلیت را دارد تا در طیف وسیعی از صنایع و حوزههای اجرایی قابل اجرا باشد. واکاوی کاربردهای «بلاکچین» خارج از چارچوب مقاله است و به تجزیه و تحلیل بسیار عمیقتر نیاز دارد؛ اما رایجترین کاربرد را به طور خلاصه در اینجا بیان میکنیم.
بازارهای مالی، قراردادهای غیررسمی، انحصار وراثت، نقلوانتقال املاک، مالیاتها، حاکمیت شرکتی و توافقنامههای بیمه حوزههایی هستند که در حال حاضر «بلاکچین» به آنها نفوذ کرده است، عمدتاً برای تراکنشهای پولی و ردیابی تغییر دادهها، بسیاری از مشاغل به دنبال راههایی برای داخل کردن رمزارزها و فناوری «بلاکچین» در عملیات خود هستند و وکلای شرکتی به زودی با موضوعات حقوقی مرتبط با «بلاکچین» روبهرو میشوند. آنها موظفاند نسبت به تغییرات صورت گرفته در قانون و اجرای آن، به روز باشند، که شامل مزایا و ریسکهای مرتبط با تکنولوژیهای مربوط، شرکت در تحقیقات و آموزش و تبعیت آن دسته از ضرورتهای آموزشی قانونی و حقوقی مداوم که وکیل با آنها درگیر خواهد بود، میشود.
از آنجا که پول و تحقیقات در فناوری «بلاکچین» وارد شده است وکلا باید جلوتر از این تکنولوژی حرکت کرده و زمانی را برای فکر کردن در مورد چگونگی نفوذ «بلاکچین» به حوزههای اجرایی خود اختصاص دهند. بنابراین در این مقاله در خصوص مسائل حقوقی پیرامون کاربرد فعلی «بلاکچین» بحث میشود و همچنین تلاش میشود که مسائل حقوقی در حوزههایی که هنوز بلاکچین به آنها راه نیافته نیز پیشبینی شود.
چالشهای قانونی و نظارتی «بلاکچین»
«بلاکچین» از ویرایش 1 به 3 توسعه یافته است. «بلاکچین» 1 روی ارزهای مجازی تمرکز دارد، «بلاکچین» 2 فناوری و برنامههای پروتکل مربوط به قراردادها را جدا میکند و «بلاکچین» 3 فناوری کاربردی را به سطحی فراتر از امور مالی و بازارها توسعه داده است.
بسته به نحوه استفاده از «بلاکچین»، نوآوریهای آن، ویژگیهای متمایزی را ارائه کرده و چالشهای نظارتی و قانونی را مطرح میکند. مقررات در مورد صدور (ایجاد) و مالیات ارزهای رمز پایه و محافظت از رمز «بلاکچین»، سؤالات مهمی را در خصوص چگونگی طبقهبندی داراییهای دیجیتال مطرح میکند. قراردادهای هوشمند ممکن است نیاز به توجه یا ملاحظه متفاوت با حقوق قراردادهای سنتی داشته باشد. اختلافات و دعاوی در خصوص انتقال واقعی داراییها تقریباً از بین میرود. دیدگاه حقوقی فعلی برخی از راهحلهای مناسب ارائهشده را مورد بحث، بررسی و تحلیل قرار خواهد داد.
مقررات و مالیات رمزارزها
رمزارز، آشکارترین و عمومیترین کاربرد «بلاکچین» است. بیتکوین در سال 2008 معرفی شد و اکنون (سال 2018) دارای بازار 175 میلیارد دلاری است. از زمان معرفی بیتکوین، صدها ارز رمزنگاری در بازار رواج یافته است. 39 رمزارز دارای سرمایهای بیش از یک میلیارد دلار هستند و کل ارزش بازار رمزنگاری 710 میلیارد دلار است.
با توجه به رشد سریع معاملات رمزنگاری و نوآوریهای آن، نهادهای نظارتی و قانونگذاری برای ادامه کار و همراهی با این تغییرات مشکل داشتند. علاوه بر استفاده از ارزهای رمزنگاری به عنوان ارز برای خرید کالا، بسیاری از کارآفرینان نیز ارزهای رمزنگاریشده را برای تأمین بودجه لازم برای عرضه محصولات خود را منتشر و عرضه کردند. استارتآبهای «بلاکچین» در حال ایجاد سرمایه با استفاده از عرضه عمومی با شکلی جدید هستند که عرضه اولیه سکه نامیده میشود. عرضه اولیه سکه، با نام دیگر فروش توکن، میتواند به سادگی توکنهای «بلاکچین» را برای فروش در دسترس عموم قرار دهد.
هنگامی که کاربران، توکنها را خریداری کردند، میتوانند از آنها به عنوان بخشی از برنامه شبکه، هر آنچه ممکن است باشد، استفاده کنند. ارزش توکنها به ارزش موجود در شبکه، ابزار کاربردی پلتفرم یا حدس و گمان از ارزش بالقوه آن مرتبط است.
آژانسهای فدرال (در ایالاتمتحده) درباره چگونگی قاعدهگذاری و تنظیمگری در خصوص ارزی که به نظر میرسد هیچ ارزشی ندارد، بحث و گفتگو میکنند. کمیسیون بورس و اوراق بهادار در تلاش برای پیگرد قانونی بیتکوین پانزی با این اختلافنظر مواجه شد که آیا بیتکوین باید به عنوان اوراق بهادار در نظر گرفته شود. تا رسیدگی به مسائل مربوط به آن در صلاحیت کمیسیون بورس اوراق بهادار قرار گیرد؟
دادگاه حکم داد که از آنجا که بیتکوین میتواند به عنوان پول استفاده شود و سرمایهگذاریهای موضوع پرونده، شرایط موردنیاز یک قرارداد سرمایهگذاری را دارا است، کمیسیون بورس اوراق بهادار میتواند نسبت به آن اعمال صلاحیت کند. با این حال تصمیم دادگاه برای تعیین ماهیت ارزهای رمزنگاریشده به صورت موردی منعطف و با احتیاط بود که با توجه به نحوه به دست آوردن ارز، مبادله آن و استفاده از آن، میتواند به طبقهبندیهای مختلف بیتکوین یا سایر ارزهای رمزنگاری شده که در دارایی فرد نگهداری میشود، منتهی گردد.
عدم وجود چارچوب مقرراتی و نظارتی، چالشهایی را برای وکلای معاملات و وکلای مالیاتی ایجاد میکند. وکلایی که موکلین آنها داراییهای دیجیتال را در شکل ارزهای رمزنگاری شده نگهداری میکنند. «ادارۀ خدمات درآمد داخلی»(در ایالاتمتحده) تلاش کرده است تا رمزارزها را به عنوان «واحد پول مجازی» طبقهبندی کند. فارغ از بحث نام، آنها همانند ارزها، مشمول مالیات نمیشوند و چالشهایی را برای کاربرانی که به روشهای مختلف از ارزهای رمزنگاریشده استفاده میکنند، به وجود میآورد.
در سال 2014 «ادارۀ خدمات درآمد داخلی» اصطلاح «ارز مجازی» را به عنوان نماینده مجازی ارزشی که به عنوان وسیله یک مبادله عمل میکند، یک واحد از حساب و یا ذخیرهای از ارزشها تعریف کرد. اگر نه همه، ولی بیشتر ارزهای «بلاکچین» تحت این گروه قرار میگیرند اما هنوز هم عدم اطمینان پیرامون طبقهبندی و مالیات داراییهای دیجیتال وجود دارد. بیتکوین بیشتر به عنوان «ارز مجازی قابل تبدیل» طبقهبندی میشود، بدین معنی که میتواند به راحتی ارزشگذاری شود و با ارز واقعی مبادله شود یا به عنوان یک جایگزین برای ارز واقعی باشد. وکلا باید از این طبقهبندیها آگاه باشند هنگامی که صورت قانونی به خود میگیرند؛ درست مثل سایر داراییهای مالی خاص، چگونگی تحصیل ارزهای رمزنگاریشده بر نحوه تعیین مالیات آنها تأثیر میگذارد.
به عنوان مثال اگر کسی بیتکوین را با استخراج در منزل برای درآمد اضافی به دست آورد، به عنوان درآمد خوداشتغالی محسوب میشود و مشمول مالیات آن خواهد بود؛ اما اگر کسی بیتکوین را به عنوان دارایی سرمایهای همانند سهام یا اوراق قرضه نگه دارد، سود یا ضرر سرمایهای میتواند در فروش و تبادل ارز تحقق یابد و بر همان اساس (به میزان سود محقق شده) مالیات پرداخت شود. با این حال، این موارد صرفاً راهنماییهایی هستند که از اطلاعیههای «اداره خدمات درآمد داخلی» استخراج شده و همانند قوانین دارای قدرت الزامآور نیست. علاوه بر این، نهادهای مقررات گذاری نتوانستهاند به اندازه کافی برخی از جنبهها و ملاحظات ارزهای دیجیتالی که برای طبقهبندی مالیاتی آنها مهم است را شناسایی کنند.
قرارداد هوشمند
فراتر از ارزهای رمزنگاریشده، «بلاکچین» را میتوان برای حمایت از بسیاری تراکنشها استفاده کرد. یکی از رایجترین کاربردهای «بلاکچین» برای قراردادهای هوشمند است که به صورت خودکار قراردادهایی که به صورت محرمانه با استفاده از پروتکل بلاکچین آماده شدهاند را تنظیم میکند.
قراردادهای هوشمند اساساً عبارت از برخی برنامههای نرمافزاری هستند که به صورت خودکار توافقهای پیچیده را تنظیم میکنند. علاوه بر تنظیم خودکار، قراردادها به صورت خودکار نیز قابل اجرا خواهند بود. به عنوان مثال اگر کسی تعهد پرداخت اجاره بهایی در اول هر ماه را داشته باشد، پرداخت به صورت خودکار انجام میشود و اجرای آن اجتنابناپذیر خواهد بود، با این حال از نظر تکنیکی، این قراردادهای هوشمند، قانوناً الزامآور نیستند.
قراردادهای هوشمند ابزاری برای اجرای توافق هستند. این موضوع تقریباً توانایی طرف قرارداد را برای نقض اختیاری قرارداد از بین میبرد، زیرا قراردادهای هوشمند به دعوی قضایی به عنوان یک مکانیزم اجرایی متکی نیستند. حتی اگر توافق پایه قرارداد هوشمند، از نظر تکنیکی همه اوصاف و ویژگیهای حقوقی قراردادها از جمله ایجاب، قبول، ثمن و رضایت متقابل را داشته باشد، اگر قراردادی با برخی زمینههای مرتبط با نظم عمومی نظیر تحمیلی و ناعادلانه بودن مواجه شده و مشکل داشته باشد، با توجه به ماهیت تغییرناپذیری بلاکچین، برگشت به عقب و برهم زدن قرارداد، دشوار خواهد بود.
با این وجود قراردادهای هوشمند در انعقاد و اجرا تابع همان قواعدی هستند که بر قراردادهای سنتی نیز حاکم هستند، اما شکلگیری واقعی آنها شباهتی به روش سنتی ندارد. قراردادهای هوشمند مهارتهای ارتباطی لازم برای انعقاد این قراردادها را افزایش میدهد زیرا توافقنامههای انگلیسی باید به زبانی ترجمه شوند که برای «بلاکچین» قابل فهم باشد یعنی کد رایانهای حصول اطمینان از اینکه توافق طرفین با دقت در کد رایانهای منعکس شده است، مستلزم وضوح و دقت در انتقال نیازها و خواستههای مشتری است. بدیهی است بیشتر وکلا تخصص کدنویسی را نخواهند داشت؛ بنابراین کسانی که این تراکنشها را تهیه میکنند باید با متخصصان فنی که به زبانهای برنامهنویسی آگاه هستند، همکاری کنند.
بسیاری از شرکتها میتوانند از قراردادهای هوشمند برای کاهش چشمگیر هزینهها و کسب بهرهوری از طریق خودکار کردن قراردادها استفاده کنند. با این حال، در همان زمانی که شرکتها به جایگزینی شیوههای قرارداد نویسی سنتی با قرارداد نویسی هوشمند ادامه میدهند، دادگاهها، قانونگذاران و سایر دستگاههای مقررات گذاری، برای انطباق قالبهای قانونی قراردادهای سنتی با اجرای قراردادهای هوشمند به چالش کشیده خواهند شد. مشکلی که در اعمال حقوق قراردادها در مورد قراردادهای هوشمند وجود دارد، آن است که ساختار حقوق قراردادهای سنتی به گونهای طراحی شده است که مسائلی را مخاطب خود قرار میدهد که بعد از شکلگیری قرارداد و بعد از اینکه طرفین نسبت به شروط خاصی توافق کردند، ایجاد میشود.
از طرف دیگر قراردادهای هوشمند برای از بین بردن توانایی نقض قرارداد و برهم زدن آن طراحی شده است. این بدین معنا نیست که طرح دعوا غیرممکن است، زیرا طرفین نمیتوانند تمام نتایج احتمالی قرارداد هوشمند را پیشبینی کنند؛ اما برخی از نتایج ممکن است با قصد طرفین متفاوت باشد و قرارداد هوشمند برای دستیابی به هدف مدنظر، نیاز به اصلاح داشته باشد و منجر به ترک دادگاه بدون یک راهحل قضایی خواهد شد.
اگرچه از نظر تکنیکی «کد (قانون)، حقوق نیست» برخی از مؤسسات مالی و مؤسسات حقوقی به اتحادیه سرمایهگذاری اتریوم پیوستهاند که تلاش میکند که قراردادهای هوشمند مبتنی بر «بلاکچین» را به کسبوکارها و مؤسسات حقوقی در سراسر جهان وارد کند. درنتیجه، ظهور و بروز ایدههایی در مورد قاعده گذاری در کسبوکارها و قانون حاکم بر قرارداد هوشمند امری اجتنابپذیر است به همان نسبت که شرکتهای بیشتری گفتگو در مورد فناوری «بلاکچین» را آغاز میکند. این موضوع میتواند به صورت مبنایی باعث تغییر در دکترین قراردادها شود زیرا قراردادهای هوشمند چیزی فراتر از یک توافق سادهای هستند که قابل اجرا بودن آن حاصل قصد مشترک طرفین باشد.
مقررات کمی در مورد قراردادهای هوشمند وجود دارد اما نهادهای مقررات گذاری، فناوری «بلاکچین» را تصدیق کردهاند و پاسخهای حداقلی حقوقی برای این فناوری نوظهور فراهم و آماده کردهاند.
ثبت و ضبط واقعی داراییها
بسیاری از معاملات املاک با تکنولوژی «بلاکچین» تسهیل میشود. در کلاس (حقوق) اموال دانشکده حقوق مشکلات مختلف (مربوط به اموال) بحث میشود از جمله اختلافات مربوط به مالکیت که مبتنی به انواع مختلف مقررات مربوط به ثبت و ضبط و ایجاد مالکیت قابل استرداد است.
در بالاترین سطح، دولت میتواند از طریق ایجاد و نگهداری یک بلاکچین عمومی برای ثبت و ضبط مستغلات، این اختلافات را از بین ببرد؛ جایی که یک خریدار ملک، میتواند سند خریداری ملک از فروشنده را در «بلاکچین» ثبت کند. از آنجا که کلیه تراکنشها در «بلاکچین» دارای مهر زمانی است، هیچ سندی نمیتواند دوباره ثبت شود. در آینده و وقتی معاملات املاک در بستر بلاکچین منعقد میشود، خریدار میتواند اطمینان داشته باشد که فروشنده حق فروش دارایی را دارد و فروشنده میتواند مطمئن باشد که خریدار دارای بودجه لازم برای تکمیل فرایند خرید است. دفتر ثبت کوک کانتی در ایالت ایلنویز از فناوری «بلاکچین» دقیقاً به این روش (پیگیری انتقال املاک) استفاده کرد.
مسائل حقوقی جدیدی ممکن است وجود داشته باشد که شامل قواعد ورود اطلاعات به بلاکچین باشد؛ زیرا اشتباهاتی که در بلاکچین ایجاد میشوند، به راحتی قابل ردیابی و قابل دسترس هستند، اما نمیتوان آنها را یکطرفه مسترد و محو کرد. اگر راهحلی وجود داشته باشد، آنگاه پذیرش گسترده اقدامات ثبتاسناد در «بلاکچین» میتواند نیاز به بیمهنامه را از بین ببرد و مقداری از تعارضات را در معاملات املاک بکاهد.
قراردادهای هوشمند همچنین میتواند به عنوان شکلی از تودیع سند در انتقال املاک مورد استفاده قرار گیرند. آنها به طور بالقوه میتوانند انتقال وجوه، ثبت سند و سایر پرداختهای ضروری را در یک برنامه ساده رایانهای به صورت خودکار انجام دهند. وکلای تجاری به ویژه آنهایی که در حوزه املاک فعالیت میکنند، در صورت پذیرش ثبت به روش «بلاکچین» توسط ایالتهای بیشتر باید از اصول اولیه «بلاکچین» آگاه باشند.
معاملات مالی
با فناوری دفترکل توزیع شده کل زیرساختهای مالی در معرض اختلال و کنار گذاشته شدن هستند. واسطههای بانکی و مالی از طریق یک مرجع و سیستم کنترل متمرکز عمل میکنند و اپلیکیشنهای مستقل، خودکاربر (سلفسرویس) و غیرمتمرکز بلاکچین، جایگزین واسطههای یادشده میشوند. طرفین با کمک واسطهها معامله میکنند زیرا دارای مجوز و اعتباری هستند که باید به آنها اعتماد کرد در حالی که «بلاکچین» با اتکا به اعضای شبکه برای تأیید تراکنش مشروع، یک اعتماد ناشی از بینیازی به اعتماد را ایجاد میکند. به این ترتیب امکان شکست وجود ندارد.
اگر بانکی که صدها تراکنش چند میلیون دلاری را تأمین مالی میکند، هک شود، مصرفکنندگان (مشتریان) و سرمایهگذاران آسیب جبرانناپذیری خواهند دید. از آنجا که «بلاکچین» به صورت جداگانه در سرتاسر یک شبکه توزیع میشود، بنابراین ریسک کمی برای از دست دادن اطلاعات وجود دارد؛ زیرا هر رایانه به نسخه فعلی دفترکل که به صورت مداوم بهروزرسانی شده، دسترسی دارد.
از آنجا که واسطههای مالی، توجه نسبت به دفترکل غیرمتمرکز نفوذ و کنترلی ندارند، بسیاری از پیچیدگیهایی که ناشی از عملکرد وکلا به عنوان واسطه بین مشتری و واسطههای مالی است، از بین میرود. وکلا میتوانند فراتر از این تغییرات بایستند و برای مشاوره به مشتریان در خصوص تأثیراتی مانند ریسک، سرعت تراکنش، امنیت، تقلب و هزینههای پذیرش سیستمهای «بلاکچین»، آماده باشند.
قاعدهگذاری و مالیات ارزهای مجازی
ارزشگذاری بیتکوینها، استخراج بیتکوینها، امتناع و خودداری از پرداخت با بیتکوین، استفاده از بیتکوین در تجارت همتا به همتا، استفاده از بیتکوین به عنوان دارایی سرمایهای، استفاده از بیتکوین به عنوان هدیه یا کمک مالی و تأیید تراکنش بیتکوین همه فاقد طبقهبندی رسمی توسط «اداره خدمات درآمد داخلی ایالت متحده» برای اهداف مالیاتی است، با توجه به عدم اطمینان پیرامون مالیات بیتکوین، وکلای مالیاتی و قراردادها باید دانشی در مورد معاملات و نحوه به دست آوردن بیتکوین و سایر رمزارزها داشته باشند. علاوه بر این، وکلای امور قراردادها و مالیاتی باید در نظر داشته باشند که حقوق فعلی مالیاتی پیرامون رمزارزها در حال تغییر و تحول است.
مشکلات طبقهبندی رمزارزها به عنوان دارایی و پیشنهاد پذیرش طبقهبندی ارزهای خارجی برای اهداف مالیاتی
یکی از مشکلات تلقی بیتکوین و دیگر ارزهای مجازی به عنوان دارایی، این است که بسیاری از مردم آنها را به عنوان دارایی محسوب نمیکنند. دارندگان ارز مجازی ممکن است از آنها به عنوان ابزار مبادله برای خرید کالا و انجام معاملات بسیاری در یک روز، استفاده کنند. ملزم دانستن استفادهکنندگان از بیتکوین برای نگهداری سوابق معاملاتی به گونهای که برای محاسبه دقیق مالیات کفایت کند، به صورت غیرعادلانهای ناگوار است.
کسی که صدها بیتکوین در روز معامله میکند، احتمالاً یک کیف پول پر از بیتکوین با کاربردها و پیامدهای مختلف مالیاتی دارد؛ زیرا ارزش بیتکوین به شدت نوسان دارد. یک روش حسابداری باید تجویز شود مگر اینکه بیتکوینی که معامله میشود مشخصاً قابل احراز و شناسایی باشد ولی این پایان ماجرا نیست. لازم است که ارزش آیتمهای معاملهشده (بیتکوینها) برای محاسبه سود و زیان هر معامله تعیین شود. تلاش برای محاسبه این ارزش برای یک کاربر ارز مجازی که در اندازههای زیاد معامله میکند، به صورت غیر معقولانهای دشوار و تا حدی انجام آن غیرممکن است.
برای معاملات بیتکوین، وقایع مشمول مالیات بسیاری وجود دارد. بنابراین برای محاسبه پیامدهای مالیاتی و کاهش بار مالیاتدهندگان باید روش ارزیابی آسانتری بکار رود. اساساً سه رویداد متفاوت مالیاتی در چرخه حیات بیتکوین وجود دارد:
- وصول و به دست آوردن بیتکوین در نتیجه استخراج،
- فروش سرمایهگذاری
- استفاده از آن به عنوان ارز.
اثرات مالیاتی در این سه نوع تراکنش با توجه به عملکرد یا کاربرد آنها متفاوت خواهد بود و سازمان خدمات درآمد داخلی ایالاتمتحده باید بین آنها تمایز قائل شود. از آنجا که تراکنش بیتکوینی به سادگی با روشهای مالیاتی که قبلاً در قوانین وجود دارد مرتبط میشود، پرداختن به آن نسبتاً آسان میشود.
مسئله دیگر در مورد اینکه آیا ارزهای مجازی باید تحت عنوان دارایی سرمایهای یا دارایی غیر سرمایهای تلقی شوند. سازمان خدمات درآمد داخلی (ایالاتمتحده) صرفاً مشخص میکند که کدام دارایی سرمایهای نیست اما به طور قاطع بیان نمیکند که کدام داراییها، داراییهای سرمایهای تلقی میشوند. به منظور تعیین اینکه دارایی سرمایهای است یا غیر سرمایهای، مسئله این است که آیا بیتکوین یا ارزهای مجازی دیگر «ابزارهای مالی» محسوب میشوند یا خیر؟ این مسئله میتواند با تلقی بیتکوین به عنوان یک ارز خارجی حل شود و نه تنها این امر باعث میشود ثبت و ضبط سوابق پرونده برای مالیاتدهندگانی که دارایی دیجیتال دارند ساده شود. همچنین به کسانی که ضرر و زیانهای سنگین و کوتاهمدت دارند، اجازه میدهد تا ضرر و زیان ارزهای خارجی را با درامد عادی تسویه کنند.
مالیات بیتکوین به عنوان یک ارز خارجی استثنای حداقل سودهای ناچیز در هر تراکنش را مطرح میکند. به عنوان مثال، اگر یک بیتکوین را به قیمت 100 دلار بخرید و ارزش آن به 120 دلار افزایش یابد زمانی که میخواهید چیزی بخرید لازم نیست سود را تشخیص داده و اعلام کنید زیرا پایینتر از حداقل ارزش لازم برای گزارش دهی است. امکان استناد به قاعده یادشده برای رمزارزها، ثبتاسناد را ساده میکند و مردم را به استفاده از بیتکوین ترغیب میکند زیرا این امر باعث میشود زحمتی بزرگ برای بیشتر کاربران رمزارز شخصی از بین برود.
علاوه بر این، طبقهبندی رمزارزها به عنوان ارزهای خارجی با نحوه تلقی روزانه کاربران از ارزها متناسب است. بسیاری از کاربران بیتکوین میخرند و از آن برای خرید کالا و خدمات استفاده میکنند. اگر به کاربران راه ای ساده برای پرداخت مالیات خود در معاملات ارزهای رمزنگاریشده، داده شود، دولت زمان کوتاهتری برای جمعآوری مالیات و کسب درآمد صرف خواهد کرد. با این حال، همانطور که گفته شد سازمان خدمات درامد داخلی ایالاتمتحده به دلیل پیچیده بودن راه دریافت مالیات رمزارزها، احتمالاً درآمد خود را از دست خواهد داد و هنوز موانع زیادی در این راه وجود دارد.
موانع «بلاکچین» برای جمعآوری مالیات
در حالی که طبقهبندی رمزارزها در سازمان خدمات درآمد داخلی ایالاتمتحده در حال پیشرفت و تکامل است، افراد بیشتری روی رمزارزها سرمایهگذاری میکنند. برخی از طرفداران بیتکوین میگویند این ارزی است که به همان اندازه ارز معمولی، باید مالیات پرداخت نماید.
بسیاری از مردم، از رمزارزها برای خرید کالا و ابزاری برای مبادله استفاده میکنند که برخلاف کاربرد دیگر رمزارزها، یعنی نگهداری آنها برای سرمایهگذاری است. معمولاً یک دارنده ارز میگوید اگر قدرت خرید دلار در مقابل با یورو افزایش یابد، دارندگان دلار مجبور به پرداخت مالیات بر آن دلارها نیستند و اگر این کار را انجام دهند، پیگیری دائمی این فعالیت سخت خواهد بود (اگر قرار باشد که به ارزشافزوده دلار در فرض بالا مالیات تعلق گیرد).
صرفنظر از اینکه در ایالاتمتحده سازمان خدمات درامد داخلی از کاربران برای ردیابی دقیق نرخهای ارز در هر توکنی که در اختیار دارند، انتظاراتی دارد یا خیر، هنوز سؤالی در مورد چگونگی برآورده کردن انتظار سازمان یادشده برای دریافت مالیات از داراییهایی که معمولاً به طور ناشناس رد و بدل میشوند، وجود دارد.
در ایالاتمتحده سازمان خدمات درآمد مالی تلاش کرد که اختیارات اجرایی خود را نسبت به کاربران کوین بیس که بزرگترین مرکز مبادله ارز رمزنگاریشده در جهان است، اعمال کند. در اواخر 2016 پس از اینکه متوجه شدند که قادر به اجرا و نظارت بر انطباق عملکردها، با اعلامیه 21-2014 به دلیل ماهیت مستعار بیتکوین نیستند، سازمان خدمات درآمد داخلی درخواست کرد بخش شمالی کالیفرنیا مجوز احضاریه جان دویی را صادر کند که بر اساس آن کوین بیس ملزم به ارائه اطلاعات مشتری به اداره خدمات درآمد داخلی باشد.
در حالی که سازمان خدمات درآمد داخلی علاقه به جمعآوری مالیاتها دارد و بیتکوین کار اداره درآمد داخلی را راحتتر میکند؛ برخی معتقدند که احضاریه و اعلامیه جان دویی، حریم خصوصی مشتری را نقض میکند و از آن فقط باید برای کاربرانی استفاده کرد که با این هدف از ارزهای رمزنگار استفاده میکنند تا از پرداخت مالیات فرار کنند. این بحث که آیا سازمان خدمات درآمد داخلی صلاحیت درخواست چنین احضاریهای را دارد نیز مطرح است.
کوین بیس ممکن است به عنوان یک صرافی در نظر گرفته شده و به عنوان یک موسسه مالی طبقهبندی شود که در این صورت مشمول قانون «حق نسبت به حریم خصوصی مالی» مصوب1987 است اگر اینچنین باشد، صدور احضاریه جان دویی خارج از اختیارات سازمان خدمات درامد داخلی است و نباید برای موارد بعدی اعمال شود. سازمان خدمات درآمد داخلی از سادهسازی و ارائه راهنمایی روشن در مورد مالیات ارزهای مجازی که نیاز کاربران را اجابت میکند، منتفع میشود (برای او سودمند است).
درک موقعیت سازمان خدمات درآمد داخلی و علاقه برای نظارت بر معاملات بیتکوین آسان است زیرا فناوری مستعد انجام فعالیتهای غیرقانونی است. دولت فدرال به دنبال قاعدهمند کردن ارزهای مجازی در چارچوب پولشویی بوده است؛ زیرا انتقالات بیتکوین به عنوان تجارت خدمات پول طبقهبندی میشوند. بنابراین مدیران سیستم و مبادله کنندگان ارز مجازی مطابق با مقررات نظارتی به عنوان فرستنده پول در نظر گرفته میشوند. با این حال، اینکه آیا یک طرف فرستنده پول است به وقایع و اوضاعواحوال هر مورد بستگی دارد؛ اما این موضوع آزمایش نشده است و راهنمای مفیدی هم برای کاربران وجود ندارد که آیا فرستنده پول در نظر گرفته میشوند و در نتیجه تحت نظارت شبکه اجرایی جرایم مالی قرار میگیرند یا خیر؟
حقوق ناظر به ارزهای رمزنگاریشده تفسیرها و آزمونهای سختگیرانهای را تحمل میکند برای اینکه سناریوهای جدید پیرامون این واقعیت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. اما دادگاهها تجربه کمی نسبت به جدیدترین قابلیت «بلاکچین» یعنی قرارداد هوشمند دارند.
قرارداد هوشمند
علاقهمندان به بلاکچین آیندهای را در نظر میگیرند که در آن معاملات تجاری صرفاً با استفاده از قرارداد هوشمند انجام میشود. مبهم بودن زبان کتبی، تهدید به دادخواهی و هزینهبر بودن تهیه پیشنویس، منتهی به از بین رفتن قراردادهای کتبی به نفع توافقنامههایی خواهد شد که بدون اصطکاک و صرفاً مبتنی بر کدهای کامپیوتری تنظیم میشوند.
با وجود مزایای زیاد قرارداد هوشمند، حامیان، غالباً در مورد مزایا، هزینهها و مشکلات قراردادهای هوشمند اغراق میکنند. شرایط خاصی وجود دارد که در آنها قرارداد هوشمند مناسب است، درحالیکه در شرایط دیگر استفاده از قرارداد هوشمند، برخی از مشکلات را به وجود میآورد. سه مؤلفه برای قرارداد هوشمند وجود دارد که وکلا باید از آن آگاه باشند: خودکار بودن، عدم تمرکز، ناشناس بودن، از آنجا که عدم تمرکز جنبه اصلی فناوری «بلاکچین» است، در اینجا تمرکز بر روی اتوماسیون (خودکار بودن) و ناشناس بودن است.
الف- خودکار بودن
عنصر اصلی قرارداد هوشمند، ماهیت خودکار آن است. پس از تحقق مجموعه خاصی از شرایط توافق شده، قرارداد به صورت خودکار اجرا میشود و امکان هرگونه نقض اختیاری را از بین میبرد. اگرچه متناقض است، مثال زیر که در مورد اجاره یک ماشین آیندهنگر که از طریق قرارداد هوشمند محقق میشود را ملاحظه کنید:
فرض کنید «آنا» یک نمایندگی فروش اتومبیل را اداره میکند که اتومبیلهایی را از طریق اجاره به شرط تملیک واگذار میکند که فقط توسط یک کلید دیجیتال از طریق یک برنامه گوشی آیفون کار میکند و کلید میتواند از راه دور خاتمه داده شود. «بیل» یک اتومبیل از «آنا» اجاره میکند. در مورد پیشپرداخت، پرداخت ماهانه، نرخ بهره، مشخصات خودرو و غیره توافق میکنند آنا برنامه «بلاکچین» را آغاز میکند که شروط بیل در مورد اتومبیل را، با موجودی او مطابقت میدهد و بیل برنامه «بلاکچین» را که به حساب بانکی او متصل است، اجرا میکند و تضمین میشود که او از بودجه کافی برای پرداخت ماهانه برخوردار است.
برنامه قرارداد هوشمند به صورت مداوم اجرا میشود مگر تنظیمات مربوط به نقض بین طرفین باشد. اگر بیل بودجه کافی برای پرداخت ماهانه اجاره نداشته باشد، قرارداد هوشمند میتواند از طرق مختلف پاسخ دهد مانند اینکه عملکرد کلید بیل را خاتمه دهد یا کلید بانک را فعال کند تا بتواند ماشین را دوباره پس بگیرد.
قرارداد هوشمند عملاً طرفین را به انطباق (مطابقت و اجرای شرایط قرارداد) مجبور میکند و هرگونه انعطاف در جبران نقض احتمالی قرارداد را از بین میبرد؛ زیرا شرایط در یک بلاکچین که تا پایان تغییرناپذیر است، ذخیره شده و تضمین شده است. این عدم انعطافپذیری به این معناست که متن قرارداد باید به دقت تهیه شود به طوری که مطابق توافق طرفین باشد، در غیر این صورت، ممکن است برای طرفین معامله مشکلات طولانیمدت ایجاد کند. در اینجا نقش وکلا در رابطه با ساختاردهی (تنظیم) قراردادهای بلاکچین تغییر کند.
اکثر وکلا در مورد زبان کدنویسی رایانهای که در قرارداد هوشمند استفاده میشود، مهارت ندارند بنابراین باید رابطه نزدیکی ایجاد شود بین کسانی که در حال برنامهنویسی قراردادها هستند و وکلایی که باید اطمینان حاصل کنند که موکلینشان شرایط توافق را درک کردهاند. بنابراین، کد رایانه و زبان برنامهنویسی باید به زیان عادی ترجمه شود تا غیر برنامهنویسان بتوانند توافق و قرارداد را درک کنند، متقابلاً کد کامپیوتر به درستی مطابق شروط متن و شرایط نوشته شده و مورد توافق طرفین، اجرا شود.
این مسئله لزوماً باعث افزایش هزینههای اولیه معاملات از طریق قرارداد هوشمند خواهد شد با در نظر گرفتن اینکه حقوق، صرفاً قانون نیست. نودا ایالتی است که قانونی را تصویب کرده که قرارداد هوشمند را به رسمیت شناخته و به دادگاهها اجازه داده که قراردادهایی که بر روی بلاکچین ایجاد میشوند یا قرار میگیرند را اجرا کنند. قانون ایالت نودا قرارداد هوشمند را اینگونه تعریف میکند: قراردادی که به عنوان یک سابقه الکترونیکی طبق بخش 719 قانون NRS ذخیره شده و با استفاده از بلاکچین تصدیق میشود.
این تعریف به قراردادهای هوشمند این امکان را میدهد که به عنوان دلیل استفاده شوند و حتی این امکان را میدهد تا از سوابق الکترونیکی برای تأمین شرایط لازم برای تحقق کلاهبرداری استفاده شود، جایی که برای اجرایی شدن قرارداد، یک نوشته لازم است؛ اما اگر قرارداد هوشمند در شکل و قالبی نباشد که بتواند نگهداری شده و برای مراجعه بعدی طرفین بازتولید شود، قابلیت اجرا از آن سلب خواهد شد.
این قانون اخطاریهها و اعلامیههایی که میتواند توسط بلاکچین صادر شود را تعیین کرده است مانند لغو یک سرویس، اخطار نکول، تسریع در پرداخت (حال شدن دیون)، مالکیت مجدد، اعاده تصرف، سلب حقوق راهن نسبت به عین مرهونه به علت عدم پرداخت بدهی و حتی فراخوان محصول. هنگام مشاوره در مورد استفاده از قراردادهای هوشمند، توجه به محدودیتهایی که قانون بر آنها اعمال میکند، مهم است. علاوه بر این، در ایالات نوادا محدودیتهایی در خصوص مالیات و هزینههای استفاده از بلاکچین وضع شده است که احتمالاً باعث نوآوری و استفاده گستردهتر از این فناوری خواهد شد.
این ترکیب تبدیل و قابلیت اجرا، سیاست آشکاری در زمینه ساختارهای تغییرناپذیر «بلاکچین» ایجاد میکند هنگامی که یک تراکنش (بلوک) تأیید میشود و به زنجیره اضافه شود، برگشتناپذیر و دائمی است. بنابراین دقت در ثبت و ضبط در بلاکچین فقط به اندازهای قابل اعتماد است که بتوان به آنهایی که اطلاعات را وارد میکنند، اعتماد کرد.
به صورت فرضی، یک کاربر میتواند به اشتباه یک سند را ثبت کند و باعث شود یک صاحبملک، حقوق خود نسبت به ملک را از دست بدهد، زیرا بلاکچین تضمین میکند که فروشنده میتواند بفروشد، اما تضمین نمیکند که خریدار صحیح (واقعی) مالکیت را به دست میآورد. در اصل سیستم تصدیق بلاکچین فقط تأیید میکند که آیا معامله میتواند انجام شود یا نه؟ اما بررسی نمیکند که آیا اطلاعات ورودی صحیح است یا خیر؟ این مشکل باید باعث شود تا قانونگذاران سریعتر یک اماره قابل رد در مورد اعتبار قراردادهای قابلاجرای «بلاکچین» را در نظر بگیرند. به این منظور که دادگاه توافق موجود در «بلاکچین» را درک کرده و آن باید در شکلی ایجاد شود که به آسانی قابل درک و بازتولید باشد.
با این حال این موضوع الزام قانون نوادا نیست، این صرفاً پیشنهادی است که به صلاحدید و تشخیص قاضی مرتبط است. از آنجا که فناوری تغییرناپذیر بلاکچین با حقوق قراردادهای سنتی مغایرت دارد، ضرورت دارد دکترین جدید قرارداد هوشمند، برای ارائه معنای جدید در مورد ایجاب، قبول، عوض و رضایت متقابل در حوزه قراردادهای الکترونیکی برگشتناپذیر به وجود آید.
ب ـ عدم تمرکز
برخی تردیدها در مورد قانون حاکم بر قراردادهای هوشمند ایجاد میکند. همچنین برخی موارد مربوط به صلاحیت نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد. از آنجا که «بلاکچین» در یک دفترکل غیرمتمرکز در شبکهای متشکل از تعداد زیادی از رایانهها واقع شده است، باید مشخص شود که قرارداد در کجا منعقد شده است تا بدانیم برای اجرای معامله، کدام قانون اعمال شود. دفاعیاتی در مورد قراردادی که از نظر تکنیکی لازمالاجراست نیز وجود دارد از قبیل اشتباه، اکراه، تدلیس، اعمالنفوذ ناروا، ظالمانه و تحمیلی بودن قرارداد و مسائل مغایرت با نظم عمومی. مواردی از این دست به دلیل تازگی «بلاکچین» و اجرای پراکنده آن حل نشده است.
ایالتهایی در این مورد قانونگذاری کردهاند و مقادیر زیادی پول برای فناوریها و برنامههای «بلاکچین» هزینه شده است، بسیاری از موضوعات جدید پیرامون حقوق ناظر به قراردادها (انعقاد و اجرای قرارداد) بایستی ملاحظه شده و در نظر گرفته شود. بیشتر قراردادهای هوشمند، کوچک و مربوط به معاملات ساده هستند. با این حال هرچه استفاده آنها پیچیدهتر شود، ممکن است مسائل حقوقی خاصی در خصوص صلاحیت قضایی و انتخاب قانون حاکم ایجاد شود. در صورت وجود ابهام در رابطه با محل انعقاد قرارداد، دادگاه باید برای تعیین محل انعقاد قرارداد هوشمند، به روشی خاص استناد و از آن استفاده کند. علاوه بر این، اگر نوعی نقص یا نتیجه غیرقابل پیشبینی در قرارداد هوشمند وجود داشته باشد، اشخاصی که خسارت دیدهاند، ممکن است ندانند که از چه کسی باید شکایت کنند.
از آنجایی که دفترکل در یک شبکه بزرگ توزیع میشود، هیچ مقام یا مرجع مرکزی وجود ندارد که تعیین کند که برای نقض و ایراد معامله که بر روی بستر شبکه اجراشده، چه کسی باید تحت تعقیب قرار گیرد. با این حال، اپراتوری از «بلاکچین» وجود دارد که اگر نقص عملکرد به صورت منصفانه قابل ردیابی بوده و به عملکرد او منتهی شود، میتواند مسئول تلقی شود. اپراتور همچنین میتواند به تعیین صلاحیت و انتخاب قانون حاکم کمک کند.
مسیرهای زیادی وجود دارد که دادگاه میتواند مکان اپراتور را در نظر گرفته و لحاظ کند، مانند محلی که عملیات فیزیکی اپراتور در آنجا انجام میشود، جایی که عملکرد اپراتور تأثیر قابل توجهی در نگهداری شبکه دارد و غیره. قضاوت در مورد اختلافات مربوط به قراردادهای هوشمند در دادگاههای ایالت متحده هنوز شروع نشده است اما بحث در مورد موضوعات پیرامون فناوری و حقوق ادامه خواهد داشت.
پ ـ ناشناس ماندن، حق تأمین را تهدید میکند و فرصتهای اقدامات مجرمانه را امکانپذیر میسازد
کاربران قرارداد هوشمند در شبکههای توزیع شده اغلب با استفاده از یک کلید عمومی قابل شناسایی هستند، اما این لزوماً نمیتواند با یک فرد قابل شناسایی مرتبط باشد (ما را به او وصل کند). فایده بلاکچین این است که به کاربرانی که یکدیگر را نمیشناسند یا به یکدیگر اعتمادی ندارند، اجازه میدهد به صورت آزادانه بدون تردید در مورد اینکه آیا اطلاعات موجود در دفترکل آنها صحیح است یا خیر، معامله کنند.
این موضوع میتواند برای حقوق مربوط به تحقیقات محرمانه مالی نظیر پولشویی، کلاهبرداری در اوراق بهادار و فرار مالیاتی مشکلاتی را ایجاد کند. نتیجتاً، نهادهای قانونگذاری باید این مسائل را بررسی کرده و راههایی را برای ایجاد قواعد انطباق با شبکههای بلاکچین بیابند. به این ترتیب قراردادهای هوشمندی که مطابق با مقررات خاصی نیستند و هنگامی که با یک مانع نظارتی و مقرراتی مواجه میشوند، میتوانند متوقف گردیده و طرفین بتوانند شانس تجدیدنظر در قرارداد یا فسخ کلی آن را با هم داشته باشند.
پیگیری جرائم مالی و پیگیری سابقه و پیشینه پول به دلیل وجود کاربران ناشناس مشکلتر خواهد بود. کاربران میتوانند از هر تعداد کیف پول با کلیدهای عمومی جداگانه برای معامله با طرفهای دیگر استفاده کنند، آنها نیز از روشهای مشابه استفاده میکنند تا معاملات و وجوه غیرقابل ردیابی باقی بماند. کاربران بیگناه میتوانند توسط طرف مقابل آسیب ببینند و هیچ راه منطقی برای یافتن یا شناسایی فرد در انتهای دیگر شبکه «بلاکچین» وجود ندارد.
اگرچه ناشناس بودن برای بسیاری از کاربران در شبکه فواید خوبی دارد، اما قانونگذاران نگران این هستند که کاربران غیرقانونی بتوانند به صورت ناشناس و بدون ترس از مجازات، قانون را دور بزنند. قانونگذاران باید الزامات مربوط به افشای هویت برای انواع خاصی از برنامههای «بلاکچین» را وضع کنند که آنها بتوانند به قدر کافی فعالیتهای غیرقانونی را نظارت کرده و قانون را اجرا کنند.
بلاکچین و نقش آن در کاهش اختلافات قراردادی
نقش بلاکچین به عنوان جایگزین بانک
بزرگترین طرفداران و سازندگان فناوری «بلاکچین» متعهد به بیفایده کردن و بیمصرف کردن واسطههای مالی به نفع «بلاکچین» توزیع شده، هستند؛ در حالی که واسطههای بانکی و مالی از طریق کنترل متمرکز عمل میکنند، «بلاکچین» برنامهای مستقل، خودکاربر و غیرمتمرکز را پیشنهاد میدهد که جایگزین واسطههای مالی هستند. طرفین با واسطهها معامله میکنند، نه به این خاطر که کارآمدترین روش است، بلکه به این خاطر که به دلیل داشتن مجوز و اعتبار، قابل اعتماد هستند.
همانطور که گفته شد، «بلاکچین» این اعتماد را با توزیع دفترکل در کل شبکه و طراحی ثبت و ضبط کاملاً شفاف و غیرقابل تغییر برای معاملات ایجاد میکند. این موضوع به طور مؤثری قسمت عمدهای از ریسکهایی که معاملات در تراکنش در بستر سیستم متمرکز با آن درگیر هستند را کاهش میدهد. اخبار (همهروزه) با یکسری گزارشات مربوط به هک کردن سیستمها و اطلاعات بیارزشی پر شده است که میلیونها نفر از مردم سراسر دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد. این مسائل زمانی اتفاق میافتد که تنها چند واسطه مالی، مقدار زیادی از داراییها و نفوذ سیاسی، اقتصادی را در اختیار دارند.
دفترکل توزیع شده بلاکچین این نقطه شکست را حذف میکند، اگر یک بانک واحد، صدها میلیون دلار تراکنش را تأمین میکند و سپس یک هکر فرصتطلب (به سیستم بانک) نفوذ کند، مصرفکنندگان و سرمایهگذاران به شدت آسیب خواهند دید. بلاکچین این مشکل را با توزیع یک کپی از اطلاعات در هر رایانهای در هر شبکه (و همه رایانهها در همه شبکهها) حل میکند و از آنجا که دفترکل مدام تأیید و به روز میشود، خطر از دست دادن هرگونه اطلاعات یا پول، بسیار کم میشود.
دنیای امور مالی در حال حاضر تا حد زیادی دیجیتالی شده است و انتقال وجوه مطابق با شرایط بسیار استاندارد و متغیرهای قابل اندازهگیری، انجام میشود. مدلهای آماری و ریاضی در حال حاضر بسیاری از تراکنشها را هدایت میکنند و به سادگی قابل ترجمه (تبدیل) به زبانهای کد شده کامپیوتری هستند.
مؤسسات مالی سعی میکنند که اختلافات قراردادی را با ماشینی کردن (اتوماتیک) بخش بزرگی از نقلوانتقالات کاهش دهند در هنگامی که این مدل در بلاکچین وارد شده و محور اصلی آن را تشکیل میدهد. برخی واسطههای مالی در حال حاضر برای تسریع در انواع خاصی از تراکنشها، از فناوری «بلاکچین» استفاده میکنند.
پی جی مورگان، یک موسسه بزرگ مالی که دارایی 5/2 تریلیون دلاری دارد، یک برنامه آزمایشی بلاکچین را برای مبادلات بینالمللی خاص اجرا کرد. این بانک به رویال بانک کانادا و گروه بانکی با مسئولیت محدود نیوزلند برای راهاندازی یک شبکه اطلاعات بینبانکی پیوسته است که از بلاکچین با هدف به حداقل رساندن پرداختها در فرایند پرداخت جهانی استفاده کنند. جایی که ارزهای متفاوتی درگیر تراکنش بینالمللی هستند، روند انجام کار پرهزینه، پر زحمت و در معرض خطاست اما به دلیل اتوماسیون و فرم اعتماد منحصربهفرد بلاکچین، اصلاح این روند به صورت قابل توجهی تسریع شده است.
در برنامههای بلاکچین اعتماد در سیستم ایجاد میشود و نوعی اعتماد در بینیازی به اعتماد را ایجاد میکند. با استفاده از کد منبع باز، بسیاری از عرضهکنندگان بلاکچین به کاربران شبکه خود جهت بروز رسانی و بهبود کد مبنایی بلاکچین، متکی هستند به این ترتیب تا زمانی که هر کاربر به کد مبنایی بلاکچین اعتماد کند، سیستم قابل اعتماد باقی میماند مگر اینکه کسی دارای بیش از 51 درصد از کل توان محاسباتی در شبکه باشد.
در ارتباط با ابتکارات بانکی راجع به مصرفکننده، طرفداران بلاکچین با چالشهایی در مورد توسعه یک دفترکل که به درستی بین شفافیت در بازارهای مالی و حمایت از مصرفکنندگان و اطلاعات مالی و هویتی موازنه ایجاد کند، روبهرو هستند. این بحث وجود دارد که آیا دفترکل بینیاز از کسب اجازه باشد یا استفاده از آن باید با مجوز باشد. بینیازی از کسب اجازه به این معناست که دفترکل علناً عمومی و شفاف باشد و نیازمند اجازه نیز به این معناست که دفترکل در یک شبکه خاص از کاربران دارای مجوز توزیع شود، کسبوکارهایی که اطلاعات و دادههای حساسی دارند، یک شبکه نیازمند مجوز را انتخاب کرده یا از آن استفاده میکنند تا موضوعات و اطلاعات آنها به صورت خصوصی باقی بماند.
تأثیر بالقوه بلاکچین بر بازارهای بورس و سرمایهگذاری خطرپذیر
بورس سهام در سراسر کشور سقوطهای مختلفی را در طول تاریخ تجربه کرده است. بیشترین سقوط در نزدیکترین زمان در سال 2010 رخ داده است جایی که سرمایهگذاران در یک روز تقریباً 862 میلیارد دلار از دست دادند. این اتفاق در اثر تجارت با فرکانس بالا ایجاد شد. الگوریتمهای شرکت به دلیل سیگنالهای اشتباه در مورد رفتار بازار، پاسخهای نامعقولی میدادند و همین مسئله بحران را ایجاد کرد. یک بازار اوراق بهادار که برمبنای رمزنگاری عمل میکند، این مسئله را با استفاده از مفهوم اثبات کار حل میکند.
بسته به مشکل تأیید صحت که میتواند در کد بلاکچین ایجاد شود، تأیید معاملات در هر مکان از چند ثانیه تا چند دقیقه طول میکشد. تأخیر جزئی در افزودن تراکنش به دفترکل از پاسخهای غلط ناشی از الگوریتمهای تجارت با فرکانس بالا (HFT) جلوگیری میکند و فقط تراکنشهای مشروع را تأیید میکند. علاوه بر این، بازارهای اوراق بهادار رمزنگاری شد. میتواند بیست و چهار ساعت در روز، هفت روز در هفته باز باشند که مانع مربوط به ورود (سریع اطلاعات) به دلیل محدودیت زمانی در مورد آنها کمتر وجود خواهد داشت.
محدودیتهای فناوری بلاکچین
با وجود گستره عظیمی از مشکلات که توسط «بلاکچین» حل میشود، این فناوری همچنین محدودیتها و چالشهای جدیدی را ارائه میدهد. با وجود این تصور که بلاکچین کاملاً غیرمتمرکز است، هنوز تعداد معدودی افراد وجود دارند که توسعه و نگهداری بلاکچین را انجام میدهند. به موازات پیشرفت تکنولوژی، پلتفرمهای بیتکوین و بلاکچین نیاز دارند که نگهداری شده و توسعه یابند و این مسئله یک عدم توازن قدرت بین شرکتی که بلاکچینی را اجرا و اداره میکند که مشتمل بر ارزشمندترین دارایی شرکتهاست و شرکتهای واقعی که منابع (مالی) لازم برای حفظ و نگهداری پایگاه داده شخصی غیرمتمرکز خود را ندارند؛ این موضوع در واقع میتواند به جای کاهش هزینهها، هزینه معاملات را افزایش دهد.
اگر واسطههای بلاکچین ظهور کنند، آنها فقط جایگاه واسطههای مالی را میگیرند و رابطه به جای اعتماد بر اساس قدرت نفوذ خواهد بود. بیتکوین یک رویکرد مبتنی بر منبع باز را ارائه میدهد به کاربران در شبکه امکان اضافه کردن توسعه و بهبود سیستم به کد (سورس کد) را میدهد و این منفعت را برای همه کاربران دارد که یک سیستمعامل مناسب برای انجام تراکنش روی شبکه ایجاد کنند.
اما این موضوع برای شبکههای نیازمند مجوز، برای سازمانهایی که قادر به ایجاد اپراتور بلاکچین خود نیستند، مفید نخواهد بود. باید مقرراتی برای این نوع روابط وضع شود و قانون باید تعهدات و وظایف طرفین را بیان کند تا اطمینان حاصل شود که اپراتورهای بلاکچین انگیزه لازم برای حفظ امنیت دادههای شرکت را دارند. استفاده از بلاکچین هنوز هم بسیار دشوار است؛ زیرا یک زمینه تخصصی است و موانع زیادی برای ورود وجود دارد.
فناوری بلاکچین پیچیده است و درک آن تحقیقات و تلاش قابل توجهی میخواهد بسیاری از کاربران آیندهنگر که دنبال کسب سود هستند، منافع را از دست میدهند؛ زیرا آنها فرصت کسب اطلاعات مناسب را ندارند. تا زمانی که بلاکچین به صورت گستردهای پذیرفته شود، استفادههای آن به دلیل شبکه وسیعی که بلاکچین به آن بستگی دارد، محدود است.
یکی از بزرگترین ویژگیهای بلاکچین، تغییرناپذیری آن است و همانطور که در قسمت پرونده ثبت خانه مشاهده شد، به خطای کاربر بستگی دارد. ورود اطلاعات اشتباه به یک بلاکچین میتواند برگشتناپذیر باشد و به طور بالقوه، اشتباهات اداری و دفتری سبب ورود زیانهای سنگین میشود. با این حال، راهحلها و تنظیماتی برای موقعیتهایی مانند این وجود دارد مانند انشعاب، که به ورود اطلاعات متناقض به بلاکچین اشاره دارد که این دو از هم جدا میشوند و یک «بلاکچین» در همان شبکه ایجاد میکند. وقتی که انشعاب ایجاد میشود یا از طریق به روزرسانی نرمافزار «بلاکچین»، یا تغییر در پروتکل «بلاکچین»، شبکه میتواند انشعاب را نادیده بگیرد و همچنان به اضافه کردن بلوک به زنجیره قبلی ادامه دهد یا زنجیره جدید را به عنوان زنجیره رسمی بپذیرد و زنجیره قبلی را نادیده بگیرد. این فقط دو بار در تاریخ بیتکوین اتفاق افتاده اما یک ویژگی منحصربهفرد «بلاکچین» را ارائه داده و بیان میکند.
«بلاکچین» یک فناوری پیشرفته و نوظهور است و طرفداران آن ویژگیهای تغییر بازی برای بازارهای مالی و نگهداری سوابق را در مورد آن تبلیغ میکنند. پول در صنعت هزینه میشود و پیشنهادات مبتنی بر توکن در حال رواج هستند. پتانسیل استفادههای گوناگون خیرهکننده است. وکلای قراردادها باید از این فناوری و مقررات پیرامون آن برای ارائه خدمات به موکلانی که در آینده از این فناوری استفاده میکنند، مطلع باشد و حتی برای اینکه خودشان از این فناوری برای افزایش کارایی بیشتر در دفاترشان استفاده کنند (نیاز به اطلاعاتی در مورد آن دارند). وکلا میتوانند با تغییر روش برای سازگار شدن با پذیرش «بلاکچین»، خدمات بهتری به موکلینشان، ارائه دهند و به رشد کسبوکار خود ادامه دهند.
نتیجه
بلاکچین تحولی است که میتواند به اندازه اینترنت در رابطه با پیشرفت تکنولوژی و نوآوری، قابل توجه و مهم باشد. اینترنت بستری را برای گردش آزاد اطلاعات و انقلابی در ارتباطات، تجارت، امور مالی، آموزش، مالیات و بسیاری چیزهای دیگر ایجاد کرده است. فناوری «بلاکچین» آماده است تا همه این صنایع و موارد دیگر را همچنان که به کاربردهای آن پی میبرند، در برگیرد.
همانطور که اینترنت منجر به گردش آزاد اطلاعات میشود، «بلاکچین» نیز موجب گردش آزاد پول و داده بین کاربران در سراسر جهان میگردد. در حال حاضر، ارزها با توجه به مبادلات رمزنگاریشده، یکپارچهتر و با سرعت بیشتری دادوستد میشوند. در حالی که هویت کاربران را ناشناس نگه داشته و حداکثر امنیت و قابلیت پیشبینی را فراهم میکند.
هزینههای بالقوه معاملات که با پلتفرمهای معاملاتی بلاکچین قابل حذف است، برای مؤسسات مالی وسوسهانگیز و جذاب است؛ اما این تغییرات همراه با بسیاری از چالشهای مقرراتی و نظارتی خواهد بود. دادگاهها و سازمانهای حاکمیتی تلاش کردهاند به موازات توسعۀ «بلاکچین» به موضوعات خاصی اشاره نموده (و مقرراتی وضع کنند). اگرچه، این راهنمایی محدود است و قطعاً مقررات بسیاری از عملکردهای «بلاکچین» را مورد توجه قرار نداده است.
عدم تمرکز، تغییرناپذیری و ناشناس بودن بلاکچین ویژگیهایی است که بسیاری از کاربرانی که به دنبال پلتفرم معاملاتی امن و ناشناس هستند را جذب میکند. اگرچه این امر، در عین حال کاربرانی را با انگیزهها و مقاصد غیرقانونی نیز جذب میکند، اما این مسئله از مزایای فناوری مهمتر نبوده و قانونگذاری مناسب میتواند محدودیتهای فناوری را بیان کند.
قراردادهای هوشمند اختلافات را با یکپارچه کردن معامله حذف کرده و توافق و اجرا را در یک پروتکل وارد میکند که به وسیله آن امکان نقض قرارداد را از بین میبرد. پاسخهای قانونی بایستی کاربرد حقوق قراردادها بر این نوع جدید از توافق را بیان کرده و قواعد حقوقی را بر آن تطبیق داده یا یک چارچوب مقرراتی جدید ایجاد کند که بر این نوع قراردادها حاکم باشد. این نوع فناوری، آیندهنگر به نظر میرسد، اما «بلاکچین» به سادگی یک ابزار حسابداری مؤثر و ایمن است که میتواند در هر صنعتی مورد استفاده قرار گیرد تا معاملات را ثبت کند.
انتقال دارایی میتواند با قرارداد هوشمند منطبق شود که شامل الزامات مقرراتی مضاعف را در یک توافق خودکار داخل گرداند… این امر باعث از بین رفتن بیمه مالکیت گردیده و دعاوی ناشی از مالکیت داراییها نیز کاهش مییابد. سرانجام از آنجا که «بلاکچین» در درجه اول برای تبادل ارزهای رمزنگاریشده استفاده میشود، تصفیه مالیات توکنهای مختلف از موانع بزرگ مقررات گذاری بوده و طبقهبندیها در این خصوص هنوز قطعی و نهایی نشده است.
در شرایط کنونی، الزامات (و ضرورتهای) مالیاتی برای کاربران عادی بسیار سنگین است (پیچیده بودن مقررات مالیاتی) و در مورد ارزیابی مالیاتی و روشهایی برای محاسبه کیف پول مجازی در جایی که سکهها در انواع مختلف معاملات استفاده میشوند، نیاز به راهنمایی روشن وجود دارد. مالیات همچنین نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی را افزایش میدهد زیرا در پلتفرم «بلاکچین» از نام مستعار (غیرواقعی) استفاده میشود.
محدودیتهای بسیاری برای این فناوری وجود دارد و ما میتوانیم از وارد شدن بلاکچین به جامعه روزمره فاصله داشته باشیم، اما این فناوری به سرعت در حال رشد و توسعه بوده و برای بسیاری از بانکهای بزرگ و سرمایهگذاران جذاب است. از آنجا که برنامههای کاربردی دارای اثرات بسیاری هستند، منطقی است تا متخصصان، اطلاعات خود را در خصوص فناوری افزایش دهند و راهکارهای تنظیم مقررات را بررسی نمایند.